غوغای دل

ابر آمده و چهره شهر بارانیست
اوضاع دلم چو آسمان طوفانیست

من هاج و واج همان لحظه‌ام که تو
گفتی که جدایی به همین آسانیست

گفتی که نباید ایستاد در این قلب
قلبی که هزار کس در آن مهمانیست

اما تو به اشتباه رفتی... حالا
برگرد که نرخ توبه هم مجانیست

برگرد که آسمان این دلداده
با شمع وجود تو چراغانیست

شاید که مرا به لاف متهم گردانی
اما پس پلک من هزار چشمه پنهانیست

یک لحظه بیا شبیه یک صاعقه باش
امروز که حال قلب من بارانیست

حامد میساقی مکوند، اهواز

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد