یکی از فانتزیام اینه که از بانک زنگ بزنن بگن شما برنده شدید! منم با لبخندی تلخ
بگم حتما خونه برنده شدم، یا ماشین یا شایدم میلیونها پول نقد یا… هیییی! بدید به
فقرا…
یکی از فانتزیام اینه که با لحن جدی و خسته به یه دکتر بگم: لطفا حاشیه نرو دکتر! بعد
بلند شم و از پنجره مطبش به افق خیره بشم و بگم: فقط بگو چند روز دیگه زنده میمونم؟
اینکه من الان دو ساعته دارم اخبار انگلیسی میبینم به این معنی نیست که من خیلی
انگلیسی بلدم، بلکه به این معنیه که کنترل در فاصله ۲ متری منه و دست من حتی یه
متر هم نمیشه!