دیدار وب سرگرمی

عناوین یادداشت‌ها

  • عمل 15 اردیبهشت 1393 17:08
    برای اندیشیدن وقت بگذارید، اما هنگامی که زمان عمل رسید اندیشیدن را متوقف کنید و حرکت کنید. ناپلئون بناپارت
  • خوشحال 15 اردیبهشت 1393 17:05
    زمانی که به مدرسه رفتم از من پرسیدند که وقتی بزرگ شدی می‌خواهی چه‌کاره بشوی؟ من پاسخ دادم "خوشحال". آنها به من گفتند که مفهوم پرسش را متوجه نشدم و من به آنها گفتم «این شما هستید که مفهوم زندگی را متوجه نشدید.» جان وینستون لنون
  • زبان 15 اردیبهشت 1393 16:52
    کس از دست جور زبان‌ها نرست اگر خودنمای است و گر حق‌پرست به کوشش توان دجله را پیش بست نشاید زبان بد اندیش بست سعدی
  • نکوخواه 15 اردیبهشت 1393 16:50
    به نزد من آن کس نکوخواه توست که گوید فلان خار در راه توست به گمراه گفتن نکو می‌روی جفایی تمام است و جوری قوی سعدی
  • پاییز 15 اردیبهشت 1393 16:39
    تلخ است که لبریز حقایق شده است زرد است که با درد موافق شده است شاعر نشدی، وگرنه می‌فهمیدی پاییز بهاریست که عاشق شده است میلاد عرفان‌پور
  • عهد 15 اردیبهشت 1393 16:36
    دست وفا در کمر عهد کن تا نشوی عهد شکن جهد کن نیست بر مردم صاحب‌نظر خدمتی از عهد پسندیده‌تر نظامی
  • پری 15 اردیبهشت 1393 16:31
    آن یار کز او خانه ما جای پری بود سر تا قدمش چون پری از عیب بری بود دل گفت فروکش کنم این شهر به بویش بیچاره ندانست که یارش سفری بود حافظ
  • کوچه 15 اردیبهشت 1393 16:26
    ای که در کوچه معشوقه ما می‌گذری بر حذر باش که سر می‌شکند دیوارش آن سفرکرده که صد قافله دل همره اوست هر کجا هست خدایا به سلامت دارش حافظ
  • کیمیای عشق 15 اردیبهشت 1393 16:25
    دست از مس وجود چو مردان ره بشوی تا کیمیای عشق بیابی و زر شوی خواب و خورت ز مرتبه خویش دور کرد آن‌گه رسی به خویش که بی خواب و خور شوی حافظ
  • بی‌خبر 15 اردیبهشت 1393 13:39
    پرسی که ز بهر مجلس افروختنی در عشق چه لفظ‌هاست بردوختنی ای بی‌خبر از سوخته و سوختنی عشق آمدنی بود نه آموختنی سنایی
  • صاحب‌خانه 15 اردیبهشت 1393 13:37
    عشق چون آید برد هوش دل فرزانه را دزد دانا می‌کشد اول چراغ خانه را آنچه ما کردیم با خود هیچ نابینا نکرد در میان خانه گم کردیم صاحب‌خانه را زیب‌النسا
  • راستی 15 اردیبهشت 1393 13:36
    راستی کن، که راستان رستند در جهان راستان قوی دستند راست‌کاران بلندنام شوند کج‌روان نیم پخته خام شوند اوحدی مراغه‌ای
  • نام تو 15 اردیبهشت 1393 13:31
    راه تو به هر روش که پویند خوش است وصل تو به هر جهت که جویند خوش است روی تو به هر دیده که بینند نکوست نام تو به هر زبان که گویند خوش است ابوسعید ابوالخیر
  • مرد خدا 15 اردیبهشت 1393 13:29
    نیم نانی گر خورد مرد خدا بذل درویشان کند نیمی دگر ملک اقلیمی بگیرد پادشاه همچنان در بند اقلیمی دگر سعدی
  • روزگار 15 اردیبهشت 1393 13:23
    دل بگسل از جهان که جهان پایدار نیست واثق مشو به او که به عهد استوار نیست در طبع روزگار وفا و کرم مجوی کین هر دو مدتی است که در روزگار نیست عطار نیشابوری
  • اسم 14 اردیبهشت 1393 23:57
    یکی یه انگلیسیه همو میبینه بهش می‌گه اسمت چیه؟ انگلیسیه میگه: باند هستم، جیمز باند. شما اسمت چیه؟ اونم میگه: مت هستم، حش مت.
  • سیب 14 اردیبهشت 1393 23:53
    یک سیب حوا را به فرش رساند و یک سیب نیوتن را به عرش.
  • زاپاس 14 اردیبهشت 1393 23:53
    وقتی قراره که من برات نقش زاپاس رو بازی کنم، ازم انتظار نداشته باش که دعایی غیر از پنچر شدنت برات بکنم!
  • لحظه‌ها 14 اردیبهشت 1393 23:51
    لحظه‌ها عریانند، به تن لحظه خود، جامه اندوه مپوشان هرگز.
  • شانه دوست 14 اردیبهشت 1393 23:50
    سهراب! خانه باشد طلبت دل من سخت گرفته... بگو شانه دوست کجاست؟
  • بخشنده 14 اردیبهشت 1393 23:44
    پدرم گفت: مردم 2 نوع هستند: بخشنده و گیرنده؛ گیرنده‌ها بهتر می‌خورند اما بخشندگان بهتر می‌خوابند. توماس مارلو
  • پادشاه 14 اردیبهشت 1393 23:40
    ﺩﺭ ﻗﻠﺐ ﮐﻮچکم فرﻣﺎﻧﺮﻭﺍﯾﯽ می‌کنی ﺑﺪﻭﻥ ﻫﯿﭻ ﻧﺎیبﺍﻟﺴﻠﻄﻨﻪﺍﯼ؛ ﮐﺴﯽ نمی‌داند ﭼﻪ ﻟﺬﺗﯽ ﺩﺍﺭﺩ بهترین ﭘﺎﺩﺷﺎﻩ ﺗﺎﺭﯾﺦ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺩﻝ ﺩﺍﺷﺘﻦ!
  • غمگین 14 اردیبهشت 1393 23:40
    غمگینم؛ چونان پیرزنی که آخرین سربازی که از جنگ برمی‌گردد پسرش نیست. پابلو نرودا
  • کودکی 14 اردیبهشت 1393 23:38
    می‌خواهم برگردم به روزهای کودکی آن زمان‌ها که: پدر تنها قهرمان بود. عشق، تنها در آغوش مادر خلاصه می‌شد. بالاترین نقطه زمین، شانه‌های پدر بود. بدترین دشمنانم، خواهر و برادرهای خودم بودند. تنها دردم، زانوهای زخمی‌ام بودند. تنها چیزی که می‌شکست، اسباب‌بازی‌هایم بود. و معنای خداحافظ، تا فردا بود...! حسین پناهی
  • عزا 14 اردیبهشت 1393 23:36
    دیروز همسایه‌ام از گرسنگی مرد، در عزایش گوسفندها سر بریدند. دکتر علی شریعتی
  • درد 14 اردیبهشت 1393 23:35
    تنها چیز با کیفیت توی زنگیمون "درد" بود، که هر قدر کشیدیم، پاره نشد!
  • رفتن 14 اردیبهشت 1393 23:34
    رفتنت ماندنی می‌شود، وقتی که نباید بروی بروی؛ و ماندنت رفتنی می‌شود، وقتی که نباید بمانی بمانی.
  • صدا 14 اردیبهشت 1393 23:33
    قطعا روزی صدایم را خواهی شنید. روزی که نه صدا اهمیت دارد، نه روز. حسین پناهی
  • لباس 14 اردیبهشت 1393 23:32
    چه بسیار انسان‌ها دیدم تنشان لباس نبود؛ و چه بسیار لباس‌ها دیدم که انسانی درونش نبود!
  • زخم‌ها 14 اردیبهشت 1393 23:31
    زخم‌ها همیشه خون‌ریزی نمی‌کنند؛ زخم‌ها همیشه ورم، چرک یا عفونت نمی‌کنند؛ گاهی می‌شود که یک زخم شکل یک لبخند تا همیشه روی لبت تازه می‌ماند!