دیدار وب سرگرمی

عناوین یادداشت‌ها

  • راست 12 اردیبهشت 1393 20:22
    مردم شهری که همه در آن می‌لنگند، به کسی که راست راه می‌رود می‌خندند.
  • دوست داشتن 12 اردیبهشت 1393 20:21
    دوست داشتن در دریا شنا کردن است و عشق در دریا غرق شدن. دوست داشتن جان می‌دهد و عاشق شدن جان می‌گیرد!
  • آتش‌نشان 12 اردیبهشت 1393 20:13
    یکی از سوالاتی که ذهن منو درگیر کرده اینه که این آتش‌نشان‌های محترم چرا همون طبقه اول نمی‌شینن که وقتی می‌خوان برن ماموریت مجبور نشن از اون میله‌ها سر بخورن بیان پایین؟!
  • مهمون 12 اردیبهشت 1393 20:13
    مامان من موقعی که خاله‌هام مهمون ما هستن: پاشو دختر. زشته الان مهمونا میان آبروم میره. مامان من موقعی که عمه و بچه‌هاش مهمون ما هستن: پاشو بچه الان یه گله آدم می‌ریزه اینجا!
  • دنده‌عقب 12 اردیبهشت 1393 20:12
    داشتم ماشین رو دنده‌عقب می‌آوردم تو حیاط، دوستم اومده فرمون میده: بیا… بیا… بیا… بیا… نیا!! لوله آب شیکست!
  • نیمکت 12 اردیبهشت 1393 20:12
    یه سوال خیلی وقته که ذهنمو درگیر کرده، چرا سایز نیمکت‌های مدرسه از اول دبستان تا پیش‌دانشگاهی تغییر نمی‌کنه؟ به خدا بچه‌ها رشد می‌کنن!
  • خدمت 12 اردیبهشت 1393 20:11
    پسرا هجده ماه میرن خدمت، اندازه 18 سال خاطره تعریف می‌کنن! همشونم قهرمان پادگان بودن!!
  • فالگیر 12 اردیبهشت 1393 20:10
    فالگیر: خانوم فردا شوهرتون می‌میره! خانوم: خودم می‌دونم، اینو فقط بگو گیر پلیس میفتم یا نه؟!
  • اتاق 12 اردیبهشت 1393 20:07
    یه روزایی هست که یهو قصد می‌کنی اتاقتو مرتب کنی، همه وسایلتو که می‌ریزی بیرون تازه می‌فهمی چه غلطی کردی!!
  • قطار 12 اردیبهشت 1393 20:07
    سه نفر دیر به قطار می‌رسن، دنبالش می‌دون، دوتاشون سوار می‌شن. سومی نمی‌رسه. شروع می‌کنه به خندیدن. میگن چرا می‌خندی؟ میگه: آخه اونا واسه بدرقه من اومده بودن.
  • راننده 12 اردیبهشت 1393 20:06
    طرف می‌ره انگلیس راننده تاکسی می‌شه. ازش می‌پرسن سختت نیست فرمون سمت راسته؟ میگه نه فقط بعضی وقتا حواسم نیست تف می‌کنم تو صورت مسافر بغلی!!
  • دعوا 12 اردیبهشت 1393 20:05
    خیلی سعی کردم مث این فیلما یه کشیده بزنم تو گوش یکی، بعد یهو به خودش بیاد زندگیش عوض شه، منتها هر وقت زدم دو تا خوردم!
  • کلاغ 12 اردیبهشت 1393 20:04
    حیف نون میره سیرک میگه می‌خوام استخدام بشم! میگن چه کارى بلدى؟ میگه بلدم اداى کلاغ رو در بیارم! میگن اونو که ما هم بلدیم: قار قار! بفرما بیرون مزاحم نشو آقا. حیف نون هم پرواز می‌کنه و می‌ره!
  • پرواز 12 اردیبهشت 1393 20:04
    به حیف نون میگن چند تا حیوان نام ببر که پرواز کنه. میگه: کبوتر، کلاغ، خر. میگن خر که پرواز نمی‌کنه. میگه: خره دیگه یه دفعه دیدی پرواز کرد!
  • سیب 12 اردیبهشت 1393 20:01
    دکتر برای تست کردن سه تا دیوونه یه سیب میذاره روی میز و میگه: هر کس اسم این میوه رو درست بگه آزادش می‌کنم. اولی میگه: انگور، دومی میگه: چغندر، سومی میگه: سیب. سومی رو آزادش می‌کنن، وقتی به محوطه تیمارستان می‌رسه میگه: سرتون کلاه گذاشتم اون خیار بود!
  • قرص 12 اردیبهشت 1393 19:59
    گوسفنده قرص اکس می‌خوره، میره لب جاده و میگه: کشتارگاه!
  • گنجشک 12 اردیبهشت 1393 19:53
    یه روز یه گنجشک با یه موتوری تصادف می‌کنه، بی‌هوش می‌شه، وقتی به هوش میاد می‌بینه تو قفسه، میزنه تو سرش و میگه: بیچاره شدم موتوریه مُرد!
  • خسیس 12 اردیبهشت 1393 19:53
    یه آدم خسیس جوهر خودکارش تموم می‌شه، ترک تحصیل می‌کنه!
  • جن 12 اردیبهشت 1393 19:52
    حیف نون به دوستش میگه: می‌دونستی آب سه تا جن داره؟ دوستش: نه اسمشون چیه؟ حیف نون: یکی اکسی جن و دو تا هیدرو جن!
  • بخاری 12 اردیبهشت 1393 19:51
    به حیف نون میگن: اگه سردت بشه چه کار می‌کنی؟ میگه: میرم نزدیک بخاری. میگن: اگه خیلی سردت بشه چی؟ میگه: به بخاری می‌چسبم. میگن: اگه خیلی خیلی خیلی سردت بشه چی؟ میگه: خوب معلومه، بخاری رو روشن می‌کنم!
  • سواری 12 اردیبهشت 1393 19:51
    حیف نون پول می‌اندازه توی صندوق صدقات بعد سوارش می‌شه!
  • کلید 12 اردیبهشت 1393 19:50
    حیف نون با کلید گوشش رو تمیز می‌کرده؛ گردنش قفل می‌کنه!
  • خطای دید 12 اردیبهشت 1393 19:49
    به دو چهره زیر ابتدا از نزدیک نگاه کنید. حال چند متر عقب‌تر بروید و چهره‌ها را ببینید. چه تفاوتی مشاهده می‌کنید؟
  • خطای دید 12 اردیبهشت 1393 19:46
    گوشه‌های چشم خود را بکشید. چه عبارتی داخل تصویر می‌بینید؟
  • کتک 12 اردیبهشت 1393 19:42
    حیف نون پسرش رو بدجوری می‌زده، ازش پرسیدن: چیکار کرده که می‌زنیش؟ میگه: اگه می‌دونستم که می‌کشتمش!
  • خسیس 12 اردیبهشت 1393 19:41
    یه شب یه خسیس خواب می‌بینه به یه فقیر ۱۰۰۰ تومان پول داده. وقتی از خواب بلند می‌شه میگه: وای عجب کابوسی بود!
  • چاه 12 اردیبهشت 1393 19:41
    دیوانه‌ای لب چاه نشسته بود و می‌گفت: هفت هفت هفت... . شخصی به او رسید و گفت برای چی هفت هفت میگی؟ دیوانه مرد را به چاه انداخت و گفت هشت هشت هشت... !
  • حافظ 12 اردیبهشت 1393 19:40
    دختر جوان رو به نامزدش کرد و گفت: عجب دوره و زمونه‌ای شده، مردی به اسم حافظ پیدا شده و همه شعرهایی رو که تو برای من سرودی به نام خودش چاپ کرده!
  • کما 12 اردیبهشت 1393 19:39
    به حیف نون میگن امتحان رانندگی قبول شدی؟ میگه معلوم نیست، ماشینو زدم تو دیوار، سرهنگه رفته تو کما، منتظرم برگرده ببینم قبول شدم یا نه.
  • ناهار 12 اردیبهشت 1393 19:39
    طرف ظهر از سر کار برگشت خونه، دید خانومش ناهار درست نکرده، از عصبانیت سرشو کوبید به دیوار. یهو یادش اومد مجرده.