-
مساله
12 اردیبهشت 1393 19:38
بیمار: آقای دکتر، متاسفانه من همهچیز را خیلی سریع فراموش میکنم. دکتر: این مساله از کی شروع شد جانم؟ بیمار: کدام مساله آقای دکتر؟!
-
جایزه
12 اردیبهشت 1393 19:37
بدترین شکست عشقی عمرمو کلاس سوم خوردم که فهمیدم جایزهها رو مامانم میخریده میداده به معلما.
-
ترس
12 اردیبهشت 1393 19:36
تا حالا به این گردش روزگار توجه کردی؟ سوسک از موش میترسه، موش از گربه، گربه از سگ، سگ از مرد، مرد از زن، زن از سوسک!
-
چوب خدا
12 اردیبهشت 1393 19:35
داشتیم با بابام تو خیابون میرفتیم دوستشو دید، بعد از سلام و احوالپرسی دوستش به من اشاره کرد گفت: این پسرتونه؟ بابام یه سری تکون داد گفت: آره دیگه چوب خدا صدا نداره!
-
شیر
12 اردیبهشت 1393 19:35
رفتیم باغ وحش، جلوی قفس شیر وایسادیم. دوستم میگه: شیره؟ میگم پ نه پ گربهاس باباش مرده ریش گذاشته!
-
گیاهخواری
12 اردیبهشت 1393 19:33
به بابام میگم میخوام برم سمت گیاهخواری؛ نظرت چیه؟ میگه آفرین پسرم خیلیم خوبه، مگه تو چیت از بز کمتره؟
-
تحویل
12 اردیبهشت 1393 19:30
حیف نون میره دکتر میگه: آقای دکتر هیچکس منو تحویل نمیگیره. دکتره میگه: نفر بعدی!
-
تشییع
12 اردیبهشت 1393 19:23
طرف زنش میمیره، توی تشییع جنازه کنار تابوت میگه: لا اله ایولا.
-
دیوونه
12 اردیبهشت 1393 19:22
زن به شوهر: اگه من ازت جدا شم چی میشه؟ مرد: دیوونه میشم. زن: نمیری دوباره زن بگیری؟ مرد: والا به دیوونه اعتباری نیست!
-
ترافیک
12 اردیبهشت 1393 19:22
غضنفر میاد تهران تو ترافیک گیر میکنه میگه : ها ماشاا...! به این میگن عروسی!
-
نگاه
12 اردیبهشت 1393 19:21
نگاهم کرد، پنداشتم دوستم دارد؛ نگاهم کرد، در نگاهش هزاران عشق خواندم؛ نگاهم کرد، دل به او بستم؛ باز نگاهم کرد... و تازه فهمیدم یارو خله فقط نگاه میکنه!
-
کتاب
12 اردیبهشت 1393 19:20
یه دیوونه میره پیش دکتر میگه یه کتاب نوشتم به نام صدای پای اسب. دکتر میخونش میبینه 500 صفحه نوشته پیتیکو... پیتیکو... !
-
برق
12 اردیبهشت 1393 19:20
برق خونه حیف نون میره، با قابلمه میره خونه غضنفر برای برق! غضنفر میگه: همین کارا رو میکنی بهت میگن حیف نون دیگه! لااقل ظرف پلاستیکی بیار تا برق نگیرت!
-
آرزو
12 اردیبهشت 1393 19:19
به حیف نون میگن آرزوت چیه؟ میگه اینکه دکترشم، ماسک به دهنم بزنم از اتاق عمل بیام بیرون بگم متاسفم.
-
خواستگاری
12 اردیبهشت 1393 19:15
طرف میره خواستگاری، از دختره خوشش نمیاد، میگه: ما میریم یه دور میزنیم، برمیگردیم!
-
درخت
12 اردیبهشت 1393 19:14
به یکی میگن اگه تو دریا کوسه بهت حمله کنه چکار میکنی؟ میگه میرم بالای درخت. میگن: تو دریا که درخت نیست، یارو میگه: مجبورم میفهمی؟ مجبورررررم!
-
اره
12 اردیبهشت 1393 19:13
به یکی میگن با اره برقی 100 تا درخت قطع کن، 96 تا قطع میکنه خسته میشه. بهش میگن پاشو روشنش کن 4 تا دیگه بیشتر نمونده، میگه مگه روشنم میشه؟!
-
استاد
12 اردیبهشت 1393 19:12
به استاد میگم استاد شما که ۹ دادی، حالا این یه نمره رو هم بده دیگه. یک نگاه عاقل اندر دیوانه کرد، دست گذاشته رو دوشم میگه: برو درس بخون پسرم. استادم نشدیم شخصیت کسی رو خورد کنیم!
-
پنکه
12 اردیبهشت 1393 19:12
حیف نون به باباش میگه: پنکه خراب شده، باباش میگه: خوب معلومه پنج نفری زیرش میخوابین، میخوای خراب نشه؟!
-
نامردها
12 اردیبهشت 1393 18:58
کی از فانتزیام اینه که یه پیرمرد پودار تصادف کنه، من برسونمش بیمارستان و نجاتش بدم. اونم با بچههاش مشکل داشته باشه تمام زندگیشو به نام من بزنه و بمیره. وقتی بچههاش منو پیدا میکنن که پولا رو بگیرن، همهچیزو بندازم جلوشون بگم: بردارید، نامردها اونی که با ارزش بود پدرتون بود!
-
شکار
12 اردیبهشت 1393 18:57
یه روز یه خالیبند میرسه به اون یکی میگه: رفتم شکار، هفت تا خرگوش گرفتم، پنج تا آهو و سه تا شیر. اون یکی گفت: فقط همین! گفت: مگه با یه تیر بیشتر از اینم میشه زد؟! اون یکی گفت: اوه، تازه تفنگم داشتی!
-
فوت
12 اردیبهشت 1393 18:55
پدربزرگ رو به نوه: بدو برو قایم شو، امروز از مدرسه فرار کردی معلمت اومده دنبالت. نوه: نه شما باید قایم شی، چون من گفتم شما فوت کردین!
-
نان بازو
12 اردیبهشت 1393 18:54
اومدم یه مشت آذوقه مورچهها رو ریختم جلوشون، گفتم ببرید، برید اگه کم بود بازم بیاین. دیدم وایسادن دست نمیزنن! رییسشون زل زد تو چشام گفت: ما نون بازومونو میخوریم، اینا از گلومون پایین نمیره!
-
آسفالت
12 اردیبهشت 1393 18:46
حیف نون پشت بومشو آسفالت میکرده، آسفالت اضافه میاد، یه سرعتگیر میذاره!
-
شکارچی
12 اردیبهشت 1393 18:46
شکارچی دروغگویی برای دوستانش تعریف میکرد که وارد جنگل شدم، یک شیر به من حمله کرد. تفنگم را نشانه رفتم ولی فشنگ توی لوله گیر کرد و شیر نزدیکتر آمد، دوباره نشانه رفتم، باز هم شلیک نکرد، برای بار سوم نشانه رفتم ولی باز هم... خلاصه شیر اومد و منو خورد. دوستانش گفتند ولی تو که هنوز زندهای؟ و شکارچی جواب داد: این هم شد...
-
قاضی
12 اردیبهشت 1393 18:45
یه روز حیف نون رو به جرم دزدی میبرن دادگاه، قاضی میگه خجالت بکش! این دفعه چهارمه که میای دادگاه. حیف نون به قاضی میگه شما خجالت بکش که هر روز اینجایی!
-
سکونت
12 اردیبهشت 1393 18:44
به حیف نون میگن کجای تهران میشینی؟ میگه هر جا خسته شدم.
-
بیمه
12 اردیبهشت 1393 18:43
حیف نون میره ماشینشو بیمه کنه، آقاهه بهش میگه ایشاالله هیچوقت از بیمهتون استفاده نکنید، اونم میگه ایشاالله تو هم از این پوله خیر نبینی!
-
مریض
12 اردیبهشت 1393 18:43
حیف نون میره عیادت یکی از دوستانش، وقتی میخواد بره به اقوام دوستش که اونجا بودن میگه: این دفعه مثل دفعه قبل نکنید که مریضتون مُرد و منو خبر نکردیدها!
-
آرزو
12 اردیبهشت 1393 18:42
به یه گوسفنده میگن: آرزوت چیه؟ میگه: اینکه یه روز جلوی وانت بشینم!