بی‌وفایی

ز فراق چون ننالم من دلشکسته چون نی
که بسوخت بند بندم ز حرارت جدایی
سر برگ گل ندارم ز چه رو روم به گلشن؟
که شنیده‌ام ز گل‌ها همه بوی بی‌وفایی

فخرالدین عراقی

حسن تو

حسنت به ازل نظر چو در کارم کرد
بنمود جمال و عاشق زارم کرد
من خفته بدم به ناز در کتم عدم
حسن تو به‌دست خویش بیدارم کرد

فخرالدین عراقی