چند
نفر یه ماشین میخرن میرن مسافرکشی اما ورشکست میشن!
میدونی چرا؟
چون پنج نفری سوار ماشین میشدن و میرفتن مسافرکشی!
از
درخت پرسیدم چرا پیر شدی؟
خنده تلخی کرد و گفت:
وقتی تو رفتی یارت با دیگری زیر سایهام مینشست و به تو میخندید!
ﻣﺮﮔﺒﺎﺭﺗﺮﯾﻦ
ﺟﺪﺍﻝ، ﺟﺪﺍﻝ ﻣﯿﺎﻥ "ﺩﻟﺘﻨﮕﯽ" ﻭ "ﻏﺮﻭﺭ" ﺍﺳﺖ!
ﻭﻗﺘﯽ "ﺩﻟﺘﻨﮕﯽ" ﺁﺯﺍﺭﺕ ﻣﯽﺩﻫﺪ،
ﺍﻣﺎ...
"ﻏﺮﻭﺭﺕ" ﺩﯾﮕﺮ، ﻧﺎﯼ ﺷﮑﺴﺘﻦ ﻧﺪﺍﺭﺩ!
ﻣﯽﺧﻮﺍﻫﯽ ﺑﯽﺧﯿﺎﻟﺶ ﺷﻮی...
ﻧﻤﯽﺗﻮﺍﻧﯽ!
ﻭ ﻋﺠﺐ ﺑﺮﺯﺧﯽ ﻣﯽﺷﻮﺩ، ﻫﻤﯿﻦ ﺩﻗﺎﯾﻖ ﻣﺮﮔﺒﺎﺭ ﻟﻌﻨﺘﯽ!
دکتر
از اتاق عمل میاد بیرون، همراهان مریض ازش میپرسن عمل چطور بود؟
دکتره میگه: مگه برای کالبدشکافی نفرستادینش؟!
بیچاره
سگ...
دهنش وا مونده بود و نگام میکرد!
وقتی خیلی عصبانی با گوشی صحبت میکردم و به طرف میگفتم: داری مثل سگ دروغ میگی!
بیچاره با خودش فکر میکرد که مگه چه دروغی گفته تا حالا...!
این استادایی رو که میگن من ننداختمت خودت افتادی رو باید بگیری بکشیشون بعد بگی من نکشتمت خودت مردی!
نگاهم
کن نگاهی پنهانی
نگاهی پر از حس نهانی
نگاهی که رویاما بسازه
جنون در واژهی شعرم بسازه
نگاهی بیریا و بیترحم
نگاهی گرم آروم با تبسم
نگاهم کن نگاهم کن نگاهم کن
به پا کن در دلم شورا غوغایی
بسوزون آتش عشق و شیدایی
نگاهم کن نگاهم کن تا عیان سازم
حاجت عشقی خدایی
رویا اصفهانی، 18 ساله