جز

من بی تو چیزی نیستم، جز پرده‌ی بی آفتاب
جز رختخواب کهنه و لیوان آب و قرص خواب
من بی تو چیزی نیستم، جز خونه‌ی بی‌پنجره
جز آدمی که غربتش، از مرگ طولانی‌تره

حسین صفا

نیکی

ز روز گذر کردن اندیشه کن
پرستیدن دادگر پیشه کن
به نیکی گرای و میازار کس
ره رستگاری همین است و بس

فردوسی

روزگار

کهن شود همه‌کس را به روزگار ارادت
مگر مرا که همان عشق اولست و زیادت
گرَم جواز نباشد به پیشگاه قبولت
کجا روم که نمیرم بر آستان عبادت

سعدی

پای بند

غلام دولت آنم که پای بند یکیست
به جانبی متعلق شد از هزار برست
مطیع امر توام گر دلم بخواهی سوخت
اسیر حکم توام گر تنم بخواهی خست

سعدی

درویشی

ای نفس اگر به دیده تحقیق بنگری
درویشی اختیار کنی بر توانگری
ای پادشاه شهر چو وقتت فرا رسد
تو نیز با گدای محلت برابری

سعدی

غیبت

زبان کرد شخصی به غیبت دراز
بدو گفت داننده‌ای سرفراز
که یاد کسان پیش من بد مکن
مرا بدگمان در حق خود مکن

سعدی

علاج واقعه

علاج واقعه پیش از وقوع باید کرد
دریغ سود ندارد چو رفت کار از دست
به روزگار سلامت سلاح جنگ بساز
وگرنه سیل چو بگرفت سد نشاید بست

سعدی

عیب

چون ما و شما مقارب یکدگریم
به زان نبود که پرده هم ندریم
ای خواجه تو عیب من مگو تا من نیز
عیب تو نگویم که یک از یک بتریم

سعدی

فارغ

آن کیست که دل نهاد و فارغ بنشست
پنداشت که مهلتی و تاخیری هست
گو میخ مزن که خیمه می‌باید کند
گو رخت منه که بار می‌باید بست

سعدی

صحبت یار

چو رنج برنتوانی گرفتن از رنجور
قدم ز رفتن و پرسیدنش دریغ مدار
هزار شربت شیرین و میوه مشموم
چنان مفید نباشد که بوی صحبت یار

سعدی

سخن

سخن گفته دگر باز نیاید به دهن
اول اندیشه کند مرد که عاقل باشد
تا زمانی دگر اندیشه نباید کردن
که چرا گفتم و اندیشه باطل باشد

سعدی

خردمند

گر خردمند از اوباش جفایی بیند
تا دل خویش نیازارد و درهم نشود
سنگ بی‌قیمت اگر کاسه زرین بشکست
قیمت سنگ نیفزاید و زر کم نشود

سعدی

ملک

هر دولت و مکنت که قضا می‌بخشد
در وهم نیاید که چرا می‌بخشد
بخشنده نه از کیسه ما می‌بخشد
ملک آن خداست تا کرا می‌بخشد

سعدی

نادان

نادان همه جا با همه‌کس آمیزد
چون غرقه به هر چه دید دست آویزد
با مردم زشت‌نام همراه مباش 
کز صحبت دیگدان سیاهی خیزد

سعدی

موج سودا

رو سر بنه به بالین، تنها مرا رها کن
ترک من خراب شب‌گرد مبتلا کن
ماییم و موج سودا شب تا به روز تنها
خواهی بیا ببخشا خواهی برو جفا کن

مولوی