گردن

مولانا قطب‌الدین به عیادت بزرگی رفت. پرسید که چه مشکل داری؟ گفت: تبم می‌گیرد و گردنم درد می‌کند اما شکر که یک دو روز است تبم شکسته است اما گردنم هنوز درد می‌کند. گفت: دل خوش دار که آن نیز در این دو روز می‌شکند.

عبید زاکانی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد