پسر

کلاس پنجم که بودم پسر درشت هیکلی در ته کلاس ما می‌نشست که برای من مظهر تمام چیزهای چندش‌آور بود، آن هم به سه دلیل؛ اول آنکه کچل بود، دوم اینکه سیگار می‌کشید و سوم - که از همه تهوع‌آورتر بود - اینکه در آن سن و سال، زن داشت!

چند سالی گذشت، یک روز که با همسرم از خیابان می‌گذشتیم، آن پسر قوی‌هیکل ته کلاس را دیدم در حالی‌که خودم زن داشتم، سیگار می‌کشیدم و کچل شده بودم.

دکتر علی شریعتی

سیب

اگر قادر نیستی خود را بالا ببری، همانند سیب باش تا با افتادنت اندیشه‌ای را بالا ببری.

دکتر علی شریعتی

عزا

دیروز همسایه‌ام از گرسنگی مرد، در عزایش گوسفندها سر بریدند.

دکتر علی شریعتی

ارزش عمیق

حرف‌هایی هست برای نگفتن و ارزش عمیق هرکس به اندازه حرف‌هاییست که برای نگفتن دارد.

دکتر علی شریعتی