لحن

فرق بین مردای قدیم و جدید؛
لحن مردها در قدیم: گستاخی مکن زن! طعام را بیاور.

اما اکنون: عسلم امشب ظرفا نوبت منه یا تو!

ارث

ملت از باباهاشون میلیاردی پول به ارث میبرن، ولی ما فقط کچلی رو ارث بردیم.

عبرت

یکی دکتر میشه، یکی مهندس میشه، منم درس عبرت شدم برا بقیه!

جغد

حیف نون میره طوطی سخنگو بخره، فروشنده بهش یه جغد قالب می‌کنه. بعد از یه مدت دوستاش بهش میگن: یاد گرفته حرف بزنه یا نه؟ حیف نون میگه: هنوز نه، ولی خیلی توجه می‌کنه.

خبر مرگ

به حیف نون میگن: برو خبر مرگ حسن آقا رو به بستگانش بده، ولی یه دفعه نگو که هول کنن! میره دره خونه حسن آقا زنگ میزنه میگه: منزل مرحوم حسن آقا؟!!

گوشی

موقع خواب مامانم به بابام گفت اون گوشی منو میدی؟ بابام: گوشیت رو کجا گذاشتی؟ مامانم: بالا سرت! بابام: خوب چرا بالا سر خودت نذاشتی؟ مامانم: آخه میگن امواجش سرطانزاست! یعنی عشقه که میچکه!!

جواهرفروشی

زن با خشونت بسیار زیاد پای تلفن: معلوم هست این موقع شب کجایی توووووو؟!
مرد: سلام خانوم، عزیزم اون جواهرفروشی رو یادته؟! یادته از یه انگشتر برلیان خوشت اومده بود و گفتی من اینو می‌خوام، اما من اون موقع پول نداشتم، ولی بهت گفتم که حتما این انگشتر یه روز ماله تو می‌شه عشقم... ؟!
زن بسیار مهربان و با ملاطفت: خوب معلومه عزیزمممممم... !
مرد: من تو رستوران بغلیشم دارم با دوستام شام می‌خورم شبم دیر میام خونه!!

تمساح

حیف نون به رفیقش میگه: من یه تمساح پیدا کردم چیکارش کنم؟ رفیقش میگه ببرش باغ وحش. فردا رفقیش میگه بردیش؟ حیف نون میگه: آره، تازه امشب هم می‌خوام ببرمش سینما.

کولر

رفتم کولرو خاموش کردم، بابام گفت خوشم میاد یواش یواش داری واسه خودت مردی می‌شی ایولا!

جراحی

ما تو بچگیمون دکتر بازى مى‌کردیم، بخدا فقط در حد معاینه بود، امروز یه جایى بودم در اطاقو که باز کردم دیدم دارن عمل جراحى می‌کنن!

جوگیر

حیف نون با غضنفر داشتن فیلم جنگی نگاه می‌کردن، آخر فیلم حیف نون جوگیر می‌شه، سینه‌خیز میره تلویزیون رو خاموش کنه، برمی‌گرده می‌بینه غضنفر تیر خورده مرده!

اد

چند سال دیگه بچم ازم می‌پرسه بابا تو چه‌جوری با مامان آشنا شدی؟ منم بهش میگم: عزیزم همه چی از یه اد شروع شد.

کلکته

کافیه بنا بزاری یکی رو نبینی و باهاش روبه‌رو نشی، تو یه کوچه خلوت تو کلکته هندوستان داری بستنی می‌خوری، از روبه‌روت درمیاد!!

فلاسک

مثه این شوفر اتوبوسا یه فلاسک چای گذاشتم پایین میز کامپیوتر و در حالی‌که نگاهم به مانیتوره خم میشم میارمش بالا. انگار مثلا ماشین داره از جلو میاد!

معتاد

معتاده داشته از یه دختره تعریف می‌کرده: چشاش بیشت! مرام بیشت! تیپش بیشت! دختره برمی‌گرده میگه: گم شو آشغال! معتاده میگه: انژباط شفر!