صیاد

عجب آن نیست که آهوی دلم صید تو شد
عجب آن است که من عاشق صیاد شدم

نگران

ذوق یک لحظه وصال تو به آن می‌ارزد
که کسی تا به قیامت نگران بنشیند...

دوستی

دوستی رو از زنبور یاد نگرفتم که وقتی از گلی جدا می‌شه می‌ره سراغ گلی دیگه؛
دوستی رو از ماهی یاد گرفتم که وقتی از آب جدا می‌شه می‌میره.

همیشه

لحظه‌هایی هست که دلم واقعا برایت تنگ می‌شود؛
من اسم این لحظه‌ها را "همیشه" گذاشته‌ام.

مشکلات

یکی می‌گفت: باید از کنار مشکلات با سرعت عبور کنی و بگی: "میگ میگ"
اما نمی‌دونست مشکلات نشستن رومون می‌گن: "انگوری انگوری"!

صندلی

دو تا خانوم توی اتوبوس برای یه صندلی خالی دعواشون شد، راننده گفت اونی که مسن‌تره بشینه روی صندلی، هر دو تا خانوم به هم نگاه کردن و صندلی خالی موند!

جوراب

طرف تو مترو داشت جوراب زنونه می‌فروخت، بهم گفت: یه دونه بخر، گفتم: من مجردم، زن ندارم! گفت: بخر بکش رو سرت برو دزدی!

دست

ﭘﺪﺭﯼ ﺩﺭ ﺁﺧﺮﯾﻦ ﻟﺤﻈﺎﺕ ﻋﻤﺮ ﭘﺴﺮﺍﻧﺶ ﺭﺍ ﺟﻤﻊ ﮐﺮﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ: ﺗﻨﻬﺎ ﻳﮏ ﺩﺳﺖ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﺎﻻ ﺑﯿﺎﻭﺭﯾﺪ. ﺁﻳﺎ ﻳﮏ ﺩﺳﺖ ﺻﺪﺍ ﺩﺍﺭﺩ؟ ﺑﭽﻪ‌ﻫﺎ ﺑﺸﮑﻦ ﺯﺩند...  ﭘﺪﺭ ﺿﺎﻳﻊ ﺷﺪ ﻭ ﻣﺮﺩ!

شباهت

یک شباهت اساسی بین مهندس‌های کامپیوتر و دکترها هست و اونم اینه که از هر چی سر در نمیارن می‌گن ویروسه!

دو

رفیقم الان زنگ زد پایه‌ای بریم بدویم؟
بهش می‌گم من روزنامه ورزشی می‌خونم نفسم بند میاد، بیام بدوم؟!

لیوان

اگه بچه‌ها لیوان بشکنن: ای دست و پا چلفتی،
اگه مامان‌ها بشکنن: قضا بلا بود،
اگه باباها بشکنن: این لیوان اینجا چیکار می‌کنه؟!!

ضربه

لپ‌تاپم رو بردم نمایندگیش می‌گم ضربه خورده کار نمی‌کنه، نمایندگی برگشته می‌گه ضربه فیزیکی؟!
گفتم نه، بی‌محلی کردم یکم، ضربه روحی خورده!!

موسیقی

دلهره‌آورترین و ترسناک‌ترین آهنگ تاریخ موسیقی ایران: باز آمد بوی ماه مدرسه، بوی بازی‌های راه مدرسه!!

محدودیت

این که می‌گن آدم تو محدودیت‌ها پیشرفت می‌کنه واقعا راست می‌گن، مثلا خود من 10 دقیقه نتم قطع شد تو همین محدودیت تونستم نت همسایه رو هک کنم!

مرغ

مرغ و از فریزر در آوردم دوستم می‌گه می‌خوای غذا درست کنی؟
می‌گم پـَ نَ پـَ خانوادش اومدن از سردخونه می‌خوان ببرن خاکش کنن!