شیر،
وقتی تصمیم به شکار میگیره
با همه وجودش بلند میشه،
با همه وجودش حرکت میکنه،
و با همه وجودش به دست میآره.
آدمهایی
که شما را بارها و بارها میآزارند مانند کاغذ سمباده هستند؛
آنها شما را میخراشند و آزار میدهند،
اما در نهایت شما صیقلی و براق خواهید شد و آنها مستهلک و فرسوده.
ﺍﺯ خدﺍ
میخواهم ﺁﻧﭽﻪ ﺭﺍ ﮐﻪ ﺷﺎﯾﺴﺘﻪ ﺗﻮﺳﺖ ﺑﻪ ﺗﻮ ﺑﺪﻫﺪ، ﻧﻪ آنچه ﮐﻪ آﺭﺯﻭ ﺩﺍﺭﯼ؛
ﺯﯾﺮﺍ ﮔﺎﻫﯽ ﺁﺭﺯﻭﻫﺎﯼ ﺗﻮ ﮐﻮﭼﮏاند ﻭ ﺷﺎﯾﺴﺘﮕﯽ ﺗﻮ ﺑﺴﯿﺎﺭ...
در
فروبستهترین دشواری
در گرانبارترین نومیدی،
بارها بر سر خود بانگ زدم:
هیچت ار نیست مخور خون جگر، دست که هست!
بیستون را یاد آر، دستهایت را بسپار به کار
کوه را چون پر کاه از سر راه بردار!
وه چه نیروی شگفتانگیزیست
دستهایی که به هم پیوستهست.
فریدون مشیری
گل
گندم خوب است
گل خوبی زیباست
ای دریغا که همه مزرعه دنیا را
علف هرزه کین پوشاندهست...
حمید مصدق
میان
خواب و بیداری
سمند خاطراتم پای میکوبد
به سوی روزگار کودکی
دوران شور و شادمانیها
خوشا آن روزگار کامرانیها...
حمید مصدق
خواب
رویای فراموشیهاست
خواب را دریابم،
که در آن دولت خاموشیهاست
من شکوفایی گلهای امیدم را در رویاها میبینم،
و ندایی که به من میگوید:
گرچه شب تاریک است
"دل قوی دار"
سحر نزدیک است...
حمید مصدق
یادها
رفتند و ما هم میرویم از یادها،
کی پر کاهی بماند در میان بادها...