دلتنگی

دلتنگی یعنی:
دقیقه به دقیقه گوشیتو چک کنی و وانمود کنی داری ساعتو می‌بینی.

شیر

شیر،
وقتی تصمیم به شکار می‌گیره
با همه وجودش بلند می‌شه،
با همه وجودش حرکت می‌کنه،
و با همه وجودش به دست می‌آره.

براق

آدم‌هایی که شما را بارها و بارها می‌آزارند مانند کاغذ سمباده هستند؛
آنها شما را می‌خراشند و آزار می‌دهند،
اما در نهایت شما صیقلی و براق خواهید شد و آنها مستهلک و فرسوده.

تکیه

آدمی به خودی خود نمی‌افتد؛
اگر بیفتد،
از همان سمتی می‌افتد که به خدا تکیه نکرده است.

سخت

روزهای سخت دوام نمی‌آورند؛
اما انسان‌های سخت چرا!

شایستگی

ﺍﺯ خدﺍ می‌خواهم ﺁﻧﭽﻪ ﺭﺍ ﮐﻪ ﺷﺎﯾﺴﺘﻪ ﺗﻮﺳﺖ ﺑﻪ ﺗﻮ ﺑﺪﻫﺪ، ﻧﻪ آنچه ﮐﻪ آﺭﺯﻭ ﺩﺍﺭﯼ؛
ﺯﯾﺮﺍ ﮔﺎﻫﯽ ﺁﺭﺯﻭﻫﺎﯼ ﺗﻮ ﮐﻮﭼﮏ‌اند ﻭ ﺷﺎﯾﺴﺘﮕﯽ ﺗﻮ ﺑﺴﯿﺎﺭ...

آرزو

آرزویت را برآورده می‌کند، آن خدایی که آسمان را برای خنداندن گلی می‌گریاند.

دست

در فروبسته‌ترین دشواری
در گرانبارترین نومیدی،
بارها بر سر خود بانگ زدم:
هیچت ار نیست مخور خون جگر، دست که هست!
بیستون را یاد آر، دست‌هایت را بسپار به کار
کوه را چون پر کاه از سر راه بردار!
وه چه نیروی شگفت‌انگیزیست
دست‌هایی که به هم پیوسته‌ست.

فریدون مشیری

کین

گل گندم خوب است
گل خوبی زیباست
ای دریغا که همه مزرعه دنیا را
علف هرزه کین پوشانده‌ست...

حمید مصدق

کودکی

میان خواب و بیداری
سمند خاطراتم پای می‌کوبد
به سوی روزگار کودکی
دوران شور و شادمانی‌ها
خوشا آن روزگار کامرانی‌ها...

حمید مصدق

خواب

خواب رویای فراموشی‌هاست
خواب را دریابم،
که در آن دولت خاموشی‌هاست
من شکوفایی گل‌های امیدم را در رویاها می‌بینم،
و ندایی که به من می‌گوید:
گرچه شب تاریک است
"دل قوی دار"
سحر نزدیک است...

حمید مصدق

صبر

برای تمام رنج‌هایی که می‌بری صبر کن؛
صبر اوج احترام به حکمت‌های خداست.

آرامش

آرامش، هنر نپرداختن به انبوه مسایلی است،
که حل کردنش سهم خداست.

یادها

یادها رفتند و ما هم می‌رویم از یادها،
کی پر کاهی بماند در میان بادها...

صاحب

بگویید برگردد...
می‌خواهم قلبم را بفروشم می‌گویند صاحبش باید باشد.